شت روانی و شاخصهای سلامت روانی، در هرجامعهای نقش اساسی در تخمین پویایی و کامیابی جامعه ایفا مینمایند.در این بین جامعهی دانشجویی به لحاظ مسولیت خطیری که به عنوان فردای کشور بر عهده دارند توجه خاص را میطلبند. دانشگاه محلی برای کسب معلومات جدید و فضایل مختلف و به طور کلی رشد و تعالی ذهنی و معنوی است.در این محیط آموزشی شرایط، مقررات وضوابط معینی وضع شده است که نسبت به موسسات آموزشی قبلی از تنوع و پیچیدگی بیشتری برخوردار است.ضعف در تطبیق با عوامل یاد شده موجب بروز اختلال میشود و به ویژه عملکرد تحصیلی فرد را به شدت تحت تأثیر قرار میدهد.استمرار مشکلات و ضعف در رویارویی و مقابله صحیح با آنها ممکن است هر فردی را در سراشیبی سقوط قرار دهد.بی شک توجه به سلامت روحی-روانی دانشجویان از اهمیت زیادی برخوردار میباشد.سلامت روان یعنی پیش گیری از بیماریهای روانی که پیش گیری به معنی وسیع آن عبارت است از به وجود آوردن عوامل وشرایطی که در واقع تکمیل کنندهی زندگی سالم و بهنجار میباشد و به همین دلیل درمان اختلالهای روانی نیز جزئی از این فعالیت میباشد. در این راستا عدم آشنایی دانشجویان با محیط جدید،در مورد دانشجویان غیر بومی، دوری از خانواده و اصولاً اسکان و درمحیطی به نام خوابگاه،در مواردی عدم علاقه به به رشتهی قبولی، ناسازگاری با دیگر افراد در محیط آموزش ،خوابگاه و کافی نبودن امکانات رفاهی ، مشکلات تحصیلی و اشتغالات ذهنی نسبت به آینده شغلی از جمله عواملی هستند که میتوانند مشکلات و ناراحتیهای روانی به وجود آورند. در این خصوص هرگونه تغییر در زندگی انسان اعم از خوشایند یا ناخوشایند مستلزم نوعی سازگاری مجدد است. درحوزهی سلامت روانی و راهبردهای مقابلهای ،میتوان گفت که سلامت روانی در یک تعامل دو طرفه از سویی از نتایج انتخاب و استفاده از راهبردهای مقابلهای موثر و متناسب با تغییر و تنش محسوب میگردد واز سوی دیگر خود زمینه ساز فضای روانی سالمیاست که در پرتو آن شناخت صحیح و ارزیابیدرست موقعیت تنش زا جهت انتخاب راهکار مقابلهای موثر ،میسر میگردد.روانشناسی سلامت برای نقش راهبردهای مقابلهای در چگونگی سلامت جسمانی و روانی اهمیت زیادی قائل است. راهبردهای مقابلهای به عنوان واسطهی بین استرس و بیماری شناخته شده اند. مقابله یکی از متغییرهایی است که به صورت گسترده در چهار چوب روانشناسی سلامت مورد مطالعه قرار گرفته است.شناسایی شکلهای موثر مقابله به عنوان متغییر واسطهای در رابطه استرس –بیماری خط مقدم پژوهشها را در این حوزه به خود اختصاص داده است .به طور کلی نتایج غالب پژوهشها مقابلهی هیجانی را به عنوان موثر ترین واسطهی رابطه استرس- بیماری معرفی کرده اند.روشهای مقابله با تغییرات در زندگی و تنشهای حاصله از این تغییرات در افراد مختلف و برحسب موقعیتهای گوناگون متفاوت است.راهبردهای مقابلهای مجموعهای از تلاشهای شناختی و رفتاری فرد است که در جهت تعبیر و تفسیر و اصلاح یک موقعیت تنش زا به کار میرود. و منجر به کاهش رنج ناشی از آن میشود.سبک مقابلهای میتواند یک پیش فرض برای پیش بینیسلامت روانی در دانشجویان دارای اهمیت میباشد.بنابر این برای پیش بینی سلامت روان در دانشجویان به عنوان یک متغییر دارای اهمیت میباشد.همچنین موضوع هویت و سلامت روان از موضوعاتی است که از نظر روانشناسان همواره مورد توجه بوده است .در نظریه روانی – اجتماعی اریکسون شکل گیری هویت با حل موفقیت بحران هویت همراه است .اریکسون رشد را به مثابه مجموعهای از تعارضها در سطوح سنی مختلف تلقی میکند که نتیجه تعامل بین محیط اجتماعی و رشد فردی است.(اریکسون،1963،به نقل از ولوراس و بوسما 2005).شکست یا موفقیت در حل هریک از تعارض،موفقیت در حل هر یک از تعارضهای آتی را پیش بینی میکند.(مطابق نظریهی روانی- اجتماعی اریکسون 1968،به نقل ازبرزونسکی،2003)دربارهی شخصیت ،هویت به مثابهی یک چهار چوب مرجع عمل میکندکه فرد به منظور تجارب شخصی و گفتگو دربارهی معنا ، هدف و جهت گیری زندگی خود از آن استفاده میکند.در تمام فرهنگها ایجاد هویت یکی از شرایط اساسی شکل گیری شخصیت مورد پذیرش جامعه است.هویت مبتنی برآگاهی منحصر به فرد انسان از این امر است که ما به گونهای از هر انسان دیگر متمایز هستیم. هویت یک جنبهی اساسی و درونی بوده که با کمک آن احساس تداوم و یکپارچگی به فرد دست میدهد. بنابر این از دیدگاه روانشناسی سبک هویت و ثبات در هویت از نشانههای رشد و گذر سالم از بحران نوجوانی و جوانی است. بنابراین داشتن یک هویت سالم میتواند پیش بینی کننده سلامت روان در افراد باشد. با توجه به اثر گذاری عمیق و بسیار زیاد سبکهای مقابلهای و سبک هویت در پیش بینی سلامت روان دانشجویان و تعداد بسیار اندک پژوهشهای به عمل آمده در این حوزه و از سوی دیگراین پژوهش به پیش بینی سلامت روان بر اساس سبکهای مقابلهای و سبک هویت میپردازد تا زوایای بیشتری از آن راآشکار ساخته و زمینهای برای پژوهشهای آتی و تاحدی بالا بردن سلامت روان دانشجویان بر اساس سبکهای مقابلهای و سبک هویت میباشد. بنابر این به نظر میرسد پرداختن به این پژوهش به منظور برنامه ریزی صحیح و ارائهی خدمات مناسب به دانشجویان حائز اهمیت فراوان باشد.
1-3-اهداف پژوهش
الف)اهداف کلی تحقیق:
هدف کلی پژوهش حاضر پیش بینیسلامت روان بر اساس سبکهای مقابلهای و سبک هویت در دانشجویان میباشد.
ب)اهداف جزئی تحقیق:
1) تعیین رابطهی سبکهای مقابله ای(مسأله مدار،هیجان مدار،اجتنابی) با سلامت روان در دانشجویان.
2)تعیین رابطهی سبکهای هویت با سلامت روان در دانشجویان.
3)تعیین سهم هر یک از سبکهای مقابلهای (مسأله مدار ،هیجان مدار ،هیجانی)و سبک هویت در پیش بینیسلامت روان در دانشجویان.
1-4-فرضیههای تحقیق
1) سبک مقابلهای و سبک هویت سلامت روان را پیش بینیمیکند
2)بین سلامت روان با سبک مقابلهای رابطه وجود دارد.
3)بین سلامت روان با سبک هویت رابطه وجود دارد.
1-5-تعاریف مفهومیو عملیاتی متغییرها
الف)تعاریف مفهومی:
-سلامت روان: کاپلان(1971) سازگاری مداوم با شرایط متغییر و تلاش برای تحقق اعتدال بین تضادهای درونی و الزامات محیطی در حال تغییر میداند.
-سبک مقابله:لازاروس و فلوکمن(1982) راهبردهای مقابلهای را به عنوان مجموعهای از پاسخهای رفتاری و شناختی که هدفشان به حداقل رساندن فشارهای موقعیت استرس زاست تعریف کرده اند.
-سبک هویت: عبارت است از اینکه چگونه افراد به جستجو،پرداختن و ارزیابی اطلاعات مربوطه به خود میپردازد و از آن استفاده میکند.(برزونسکی،1990 به نقل از هیدر،2001).
ب)تعاریف عملیاتی:
-سلامت روان: به نمرهای که فرد از پرسشنامهی سلامت عمومیگلدبرگ (GHQ-28)کسب خواهد کرد.
-سبک مقابله:به نمرهای که فرد از پرسشنامهی راهبردهای مقابلهای موس و بلینگ کسب خواهد کرد.
-سبک هویت:به نمرهای که فرد از پرسشنامهی سبک هویت برزونسکی(ISI-6G)کسب خواهد کرد.
2-1- سلامت روان
2-1-2-مفاهیم سلامتی
معنای لغوی سلامتی کامل بودن است. این واژه در زبانهای انگلوساکسون از ریشهای گرفته میشود که واژههای کامل، بی عیب و مقدس هم از آن گرفته شده اند ( حسینی، 1374).
سلامتی را میتوان در چند سه مفهوم زیر بررسی نمود:
الف) مفهوم زیست پزشکی: سلامت به طور نسبی به عنوان «عدم بیماری» در نظر گرفته میشود و اگر کسی بیمار نباشد سالم محسوب میشود.
ب) مفهوم بوم شناختی: مفهوم بوم شناختی فرضیه جالبی را پیش کشیده و سلامت را به عنوان تعادل پویا بین انسان و محیط زیست و بیماری را به صورت بدی تنظیم وجود انسان با محیط زیست در نظر میگیرد.
ج) مفهوم روانشناختی: با پیشرفت علوم اجتماعی در دوران معاصر آشکار شده است که سلامت تنها یک پدیده زیست پزشکی نیست، بلکه چیزی است که میتواند تحت تاثیر عوامل اجتماعی، روانشناختی، فرهنگی، اقتصادی، سیاسی و زیست شیمیقرار گیرد.
د) مفهوم کلیت (جامع): ترکیبی از همه مفاهیم نامبرده شده میباشد (بشارتی فر،1381).
انجمن بهداشت روانی آمریکا افراد سالم را با سه خصوصیت عمده زیر معرفی میکنند:
1- افراد سالم از لحاظ روانی احساس راحتی میکنند. خود را آنگونه که هستند میپذیرند، از استعدادهای خود بهرهمند میشوند و بیشترین بهره را از آنان میبرند. آنها در مورد عیوب جسمانی و ناتوانیهای خود شکیبا بوده و از آن ناراحت نمیشوند. افراد مورد اشاره دیدگاهی واقع گرایانه دارند و دشواریهای زندگی را سهل میانگارند. آنها وقت کمیرا در نگرانی، ترس، اضطراب و یا حسادت سپری میکنند، اغلب آرامند و نسبت به عقاید تازه گشادهرو هستند و دارای طیب خاطر و طبعی شوخ هستند و اعتماد به نفس بالایی نیز دارند. آنها از حضور در جمع لذت میبرند، اما به تنها بودن نیز اهمیت نمیدهند و وحشتی از آن ندارند. شاید مهمتر از همهی اینها برخوردار از سیستم ارزش هستند که از تجربه شخصیشان سرچشمه میگیرد.
2- افراد سالم احساس خوبی نسبت به دیگران دارند. آنها میکوشند تا دیگران را دوست بدارند و به آنان اعتماد کنند و تمایل دارند دیگران نیز آنها را دوست داشته باشند و به آنها اعتماد نمایند. چنین افرادی قادرند که با دیگران روابط گرمیداشته باشند و این روابط را ادامه دهند. آنها با احساس یکی بودن با جامعه، نسبت به دیگران احساس مسئولیت میکنند.
3- افراد سالم قدرت روبرو شدن با نیازمندیهای زندگی را دارند. این افراد معمولاً نسبت به اعمال خود احساس مسئولیت میکنند و با مشکلات با همان شیوه که رخ میدهد برخورد میکنند. آنها در مورد آنچه که میتوانند انجام دهند، دارای پندارهای واقع گرا هستند، بنابراین آنها تا آنجا که ممکن است محیط خود را شکل میدهند و تا جایی که ضرورت دارد با آن سازگار میشوند. از تجارب بنیادین زندگی لذت میبرند، اما هرگز شیفتهی خود نمیشوند. آنها به بررسی تجارب و تبادل با دنیای خارج از خود میپردازند و بیشترین تلاش خود را صرف آنچه که انجام میدهند میکنند و پس از آن نیز احساس خرسندی نصیبشان میشود (بشارتی فر،1381).
بلاستر جامعه شناس انگلیسی در کتابی که در زمینه ارزیابی سلامت در سال 1990 نوشته است، بر این چند نکته دربارهی سلامت به طور کلی تاکید داشته است (به نقل از ترکان، کبیر و حاکمی، 1386).
1- سلامت مفهومیچند بعدی است. فرد ممکن است از یک نقطه نظر سالم و از نقطه نظر دیگر در شرایط بیماری قرار داشته باشد. بسیاری از افراد ممکن است علیرغم اینکه به مشکلات و بیماریهای متعدد دچار باشند (نظیر پادرد، میگرن، مشکل دید، افسردگی…) خود را همچنان سالم به حساب بیاورند. ممکن است فرد بیماری جسمانی مشخصی نداشته باشد اما بدلیل ناخرسندی روحی- روانی، خود را بیمار تلقی کند.
2- وضعیت سلامت ممکن است نقطهای در یک پیوستار در نظر گرفته شود یعنی سلامت یا عدم آن را نمیتوان سیاه و سفید دید.
3- تعریف از سلامت بهنجار میتواند در بردارندهی میزان معینی از علائم یا نشانههای بیماری باشد که به جنس، یا تجربهی فرد یا هنجارهای اجتماعی در افراد تفاوت پیدا میکند. در واقع اینکه فردی بگوید هیج نشانهای از بیماری ندارد غیر عادی تلقی میشود.
4- جنبه یا وجه کارکردی، سلامت یکی از مهمترین عناصر تعریف سلامت نزد افراد عامیاست. توانایی ایفای نقشهای اجتماعی یکی از ویژگیهای سالم بودن لحاظ میشود، “وقتی نتوانم کارهایم را انجام بدهم میفهمم سالم نیستم”.
2-1-3-مفهوم سلامت روان
تاکنون تعاریف متعددی از «سلامت روان» ارائه شده که همگی بر اهمیت تمامیت و یکپارچگی شخصیت تأکید ورزیدهاند. کارشناسان سازمان بهداشت جهانی، سلامت فکر و روان را چنین تعریف مینماید: سلامت فکر عبارت است از قابلیت برقراری ارتباط هماهنگ و موزون با دیگران، تغییر و اصلاح محیط فردی و اجتماعی، حل تضادها، اختلافات، مشکلات و تمایلات فردی به طور منطقی، عادلانه و مناسب (میلانی فر،1384). فرهنگ روانشناسی لازاروس سلامت روان را چنین تعریف میکند: «استعداد روان برای هماهنگ، خوشایند و موثر کارکردن، در موقعیتهای دشوار، انعطاف پذیر بودن و برای بازیابی تعادل خود یا توانایی داشتن». (لوینسون 1988،به نقل از؛بشارتی فر،1381) سلامت روان را این طور تعریف میکند: « سلامت روان عبارت است از این که فرد چه احساسی نسبت به خود، دنیای اطراف، محل زندگی و اطرافیان دارد و مخصوصا با توجه به مسئولیتی که در مقابل دیگران دارد، چگونگی سازش وی با درآمد خود و شناخت موقعیت مکانی و زمانی خویشتن حائز اهمیت است». رانک؛ سلامت روان را صلاحیت زندگی بدون ترس، گناه و اضطراب و داشتن مسئولیت برای اعمال و کردار خود فرد میداند.
( چاهن 1991،به نقل از؛گرجی زاده،1386) سلامت روان را وضعیتی از بلوغ روانشناختی تعبیر میکند که عبارت است از حداکثر اثربخشی و رضایت به دست آمده از تقابل فردی و اجتماعی که شامل احساسات و بازخوردهای مثبت نسبت به خود و دیگران میشود. در سالهای اخیر، انجمن کانادایی روانی، «سلامت روان» را در سه بخش تعریف کرده است:
بخش اول: بازخوردهای مربوط به «خود» شامل:
الف. تسلط بر هیجانهای خود
ب. آگاهی از ضعفهای خود
ج. رضایت از خوشیهای خود.
بخش دوم: بازخوردهای مربوط به دیگران شامل:
الف. علاقه به دوستیهای طولانی و صمیمی
ب. احساس تعلق به یک گروه
ج. احساس مسئولیت در مقابل محیط انسانی و مادی.
بخش سوم: بازخوردهای مربوط به زندگی شامل:
الف. پذیرش مسئولیتها
ب. ذوق توسعه امکانات و علایق خود
ج. توانایی اخذ تصمیمهای شخصی
د. ذوق خوب کار کردن (به نقل از گنجی، 1383).
2-1-4-نظریههای سلامت روان
مکاتب مختلف روانشناسی تعاریف و نظریههای متفاوتی در مورد سلامت روان و ویژگیهای افراد برخوردار از سلامت روان دارند، در این بخش به برخی از مهمترین این نظریهها پرداخته خواهد شد.
2-1-4-1- نظریه فروید
به اعتقاد فروید اکثریت مردم به درجات مختلف رواننژند هستند و سلامت روان یک آرمان است نه یک هنجار آماری. طبق نظریه فروید برای سلامت روان، یکسری ویژگیهای خاص لازم است. نخستین این ویژگیها خودآگاهی فرد است، یعنی هر آنچه ممکن است در ناخودآگاه فرد موجب مشکل شود، بایستی که به خودآگاه وارد شود و انرژی صرف شده برای نگهداری آنها در ناخودآگاه بایستی به من برگردانده شود. خودآگاهی حقیقی ممکن نیست مگر اینکه کنترل غیر واقعی و غیر ضروری یا زیاده از من برتر در هم شکسته شود. به نظر فروید، یک انسان متعارف کسی است که مراحل رشد روانی- جنسی را با موفقیت گذرانیده باشد و در هیچ یک از مراحل، بیش از حد تثبیت نشده باشد (شفیع آبادی و ناصری، 1389).